رابطه‌ی فرا زناشویی یا خیانت

از نقطه‌نظر بلو و هارتنت (۲۰۰۵) خیانت به معنای داشتن هر‌گونه رابطه‌جنسی یا عاطفی به صورت پنهانی‌ است که در خارج از روابط زناشویی و بر اساس نقض پیمان و تعهد ایجاد می‌گردد.

هدف پژوهش‌های انجام شده، بررسی این موضوع هست که شرکای رابطه چگونه به خود اجازه می‌دهند آغازگر و ادامه دهنده‌ی یک رابطه‌ی فرازناشویی باشند؟ و چگونه این رابطه را توجیه می‌کنند؟

برخی از پژوهشگران باور دارند که خیانت نشانه‌های کاستی در رابطه‌ی زوج‌هاست و تنها در روابط ملال‌آور اتفاق می‌افتد. البته نبود رضایت تنها شاخص خیانت نیست، عواملی مانند همسرگزینی فراخور( جفت شدن شریک‌ها با ویژگی‌های همسان)، مسائل جنسی، کمرنگ شدن شکاف جنسیتی نیروی کار و همکاران جنس ناهمسان، نگرش‌های سهل‌انگارانه به روابط، نگرش موافق درباره‌ی رابطه‌ی فرازناشویی، مقبولیت اجتماعی و همچنین کاهش جذابیت همسر، می‌توانند دلایل خیانت باشند.

به‌طور کلی پژوهش‌های اخیر در کوشش برای پیش‌بینی خیانت به عوامل فردی، رابطه‌ای و بافتی به صورت هم‌زمان توجه کرده‌اند.

استدلال‌های خیانت زناشویی، اغلب به گونه‌ای بیان می‌شود که همسر خیانت‌کار را از مسئولیت شخصی معاف می‌کند. به طوری که عبارت«اتفاق افتاد» یا «پیش آمد» برای درمان‌گران بسیار آشناست.

با این حال، اقدام به این رابطه، بی‌گمان ارادی و یک تصمیم آگاهانه از سوی همسر لغزش‌کار برای مشارکت در یک رابطه‌ی خارج از ازدواج است.

با این‌که برای بیشتر افراد وفاداری در رابطه‌ی رمانتیک ارزش بسیار بالایی دارد و اغلب خود را وفادار و خیانت را رفتاری غیر قابل قبول می‌دانند و به صورت منطقی باید کمتر دیده شود ولی پدیده‌ای رایج است، و اما چرا؟

می‌توان گفت در بیشتر موارد خیانت، افراد با یک ناهماهنگی شناختی در خود ادراکی مواجه هستند یعنی در عین حال که خود را متعهد می‌دانند با انجام خیانت نقطه‌ی مقابل آن رفتار می‌کنند. در واقع یک دوگانگی میان باورها و ارزش‌ها با رفتارها ایجاد می‌شود. ناهمسانی شناختی با تنش روانشناختی و عواطف ناخوشایند ( عاطفه‌ی منفی زیاد و عاطفه‌ی مثبت کم) همراه هست. کسانی که این تضاد را تجربه می‌کنند در‌نهایت با ناراحتی روانی و عواطف ناخوشایند مواجه خواهند شد که هرکدام به تفاوت‌های خودادراکی باز می‌گردد.

یکی از راه‌هایی که افراد از طریق آن ناهماهنگی شناختی مرتبط با خیانت زناشویی را کاهش می‌دهند یافتن ساز و کاری است که خیانت کردن را برای خودشان مجاز نمایند.

براساس تحلیل محتوایی مصاحبه‌ها، افراد از دو دسته‌ی کلی توجیه کننده‌های نگرشی، شناختی و توجیه کننده‌های ارتباطی، رفتاری( نظیر ناتوانی در ارضای نیازهای عاطفی و جنسی) استفاده می‌کنند. برخی از افراد با ایجاد انعطاف در نگرش‌ها و باورها مجوز رابطه‌ی فرازناشویی را برای خود صادر می‌کنند و برخی دیگر با تأکید بر اختلافات و تعارضات زناشویی این اجازه را به خود می‌دهند.

حال وظیفه‌ی درمانگر این است که می‌تواند این ادراک گزینشی را تا زمانی‌که تمام ویژگی‌ها و اقدامات (خوب و بد) همسر را شامل شودگسترش دهد و معنای پنهان این توجیهات را در شرایط درمانی برای زوج‌ها مشخص نماید.

دکتر سهیلا منعم ، دکترای علوم تربیتی.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.