ما فقط ان دسته از صداهایی را به عنوان موسیقی ادراک میکنیم که روابط ساختنی خاصی داشته باشند. ضربه زدن تصادفی یک کودک به کلیدهای پیانو یا مجموعه از نواهای خالص منفرد در یک ازمایش قضاوت در مورد زیرو بمی صدا فاقد این گونه روابط است. با وجود این بعد از اینکه توالی صداهایی را به عنوان موسیقی درک کردیم؛ مجموعه ای کاملا تازه از پدیده ها رخ میدهد و حتی ادراک اصوات مختلف هم متفاوت است. به علاوه موسیقی میتواند حالت عاطفی افراد و توزیع انتقال دهنده سروتونین را که با خلق بالا یا پایین مرتبط است را تحت تاثیر قرار دهد(گودرزی محمدعلی، 1395).
فعالیت های هنری به عنوان یک فعالیت فوق برنامه و تفریحی به عموم معرفی شده است. فارغ از اینکه این فعالیت ها نه تنها تفریحی نیستند، بلکه در اموز تاثیرات فعالیت های هنری بر روی کودکان تحقیقات گسترده ای را انجام داده اند و اکثریت این تحقیقات به این نتیجه رسیده است که فعالیت های هنری برای گسترش مهارت های کودکان و تقویت حس ها و یکپارچه سازی ان، تقویت توجه، دقت و تمرکز کودکان و… بسیار مفید بوده و باید این فعالیت ها به عنوان واحد های اموزشی و درسی کودکان در مدرسه گنجانده شود(دوستدار هاتف، 1395).
رشد رسانه های الکتریکی در اواخرقرن بیستم، انقلابی را درزمینه دسترسی و استفاده از موزیک در زندگی روزمره ایجاد کرد. امروزه موسیقی جایگاه ویژه ای درزندگی اغلب افراد به خصوص در تنظیم خلقی وهیجانی نوجوانان دارد. تحقیقات عصب شناسی مسیری را درقشر مغز نشان داده اند که در پاسخ به محرک های خارجی و فعالیت های مرتبط با یادگیری، مسئول خودسازمان دهی اشخاص است. مغز به سرعت به فعالیت های موسیقیایی پاسخ می دهد اما سازمان دهی مجدد و پایدار عملکرد مغز به زمان قابل توجهی نیاز دارد. شواهد حاصل از علوم اعصاب نشان می دهد که هر فردی بیوگرافی یادگیری خاصی دارد که مربوط به شیوه پردازش اطلاعات در مغز است. تعامل فعال با موسیقی تاثیر قابل توجهی در ساختار و عملکرد مغز دارد. تغییرات بازتاب آنچه را که یاد گرفته شده، چگونگی یادگیری و دامنه انتقال تاثیر مهارت های جدید بر سایر فعالیت ها است.
پردازش اطلاعات تا حد زیادی از طریق تعاملات بین آنها انجام می شود، هر یک با داشتن حدود یک هزار ارتباط با نورون های دیگر در ارتباطند. هنگامی که ما یاد می گیریم، تغییراتی در رشد آکسون و دندریت و تعداد سیناپس های نورون ها بوجود می آید. زمانی که یک رویداد به اندازه کافی مهم است و یا به اندازه کافی تکرار شده است، اغلب سیناپس و سلول های عصبی، بارها و بارها به یاد می آورند که این رویداد را به خاطر داشته باشید (فایلدز، 2005).
در این روش تغییرات در اثر اتصالات موجود ساخته می شوند و به عنوان یادگیری ادامه خواهند داشت و فعالیت های خاص در محل با طول زمان میلین دارشدن طول می کشد.این شامل افزایش در پوشش آکسون هر نورون است که باعث بهبود عایق و اتصالات کارآمد بیشتر می شوند. هرس نیز رخ می دهد، فرایندی که باعث کاهش تعداد اتصالات سیناپسی می شود، و ریز تنظیم ها از عملکرد را ایجاد می کند. از طریق ترکیبی از این فرآیندها، که در مقیاس های زمانی مختلف رخ می دهد، خود سازماندهی قشر مغز در پاسخ به محرک های خارجی و فعالیت های یادگیری فرد به انجام میپذیرد.(پانتو وهمکاران، 2003).
تعامل فعال با موسیقی باعث مشود تا قشر، دوباره سازماندهی انجام دهد وایجاد تغییرات کاربردی در چگونگی پردازش اطلاعات مغزی گردد. اگر درگسترش اولیه، این اتفاق بیافتد تغییرات ممکن است به صورت دایمی در راه پردازش اطلاعات ایجاد گردد (دوستدار هاتف، 1395).

کابرد موسیقی در جلسات درمان:
تاریخچه استفاده از موسیقی به عنوان روشی برای درمان به زمان ارسطو و افلاطون باز می‌گردد. از آن زمان به بعد رگه‌هایی از استفاده از اصوات و آهنگ ها برای درمان بیماری های مختلف بکار رفته‌است.
شنوندگان یک قطعه موسیقی به دلیل اینکه عبارات اهنگین و هماهنگ های مشابهی را به کار می اورند از ان قطعه لذت میبرند. در واقع باید حافظه طولانی مدت سالم باشد تا تجربیات شنیداری و احساسی گذشته با شنیدن قطعه موسیقی جدید تداعی شود. در حالیکه حافظه کوتاه مدت برای تشخیص این اهنگ شنیده شده با چه الات موسیقی نواخته شده و تفاوت های ان نسبت به اهنگ های اشنا برای شخص به کار می اید.. علاوه بر ان مشارکت لوب گیجگاهی-تحتانی چپ و لوب پیشانی برای یاد اوری و شناخت موسیقی اشنا در بررسی های تصویربرداری مغز مشاهده است. موسیقی نه تنها برای رشد مهارت های زبانی اهمیت دارد بلکه به عنوان نیروی کمکی برای حافظه بوده و در رشد مهارت های حرکتی نقش مهمی بازی میکند.
ريتم به ويژه در شکل موسیقی و بازی، به عنوان قسمتی از آموزش انسان ها و فرهنگ های مختلف، امری مهم تلقی میشود. بازی هايی که محور آن حرکت است، راحت ترين و سريع ترين مسیر را برای تحرک قابلیت های مغزی کودکان فراهم میکند. در درون حرکت به خصوص بازی های قاعده دار که وجه ساده نمايش، موسیقی و شعر و ترانه است، ويژگی هايی چون ريتم، هماهنگی، آهنگ و موسیقی وجود دارد.اين نوع بازی ها ظرفیت های حسی و حرکتی کودکان را به طور هدف دار به کارمی گیرند(عشایری، حسن، 1394).
کاربرد بازی در اتاق درمان:
بازی باعث میشود تا کودک رفتارهای غیر ارادی خود را بهتر کنترل نمایند. همچنین کودک را ناگزیر می نماید تا ماهیت اشیاء را درک نماید و این امر موجب میگردد کودک تفاوت خیال و واقعیت را دریابد(انگجی، لیلی، 1390). کودکان به دلیل پایین بودن سطح تفکر انتزاعی، قادر به بیان هیجانات و احساسات خود نیستند، سرکوب و عدم مهارت در بیان احساسات به ویژه از نوع منفی ان بهداشت روانی کودک را به مخاطره می اندازد. از این رو پیدا کردن راهی که کودک را قادر نماید به شیوه ای غیر از بیان کلامی هیجانات خود را بروز دهد کاملا ضروری به نظر میرسد. بازی ابزاری است که کودک به کمک ان خود را بیان میکند و برای هر کودکی جدا از نژاد، زبان و ملیت وسیله مناسبی جهت تخلیه هیجانات و ابراز خود میباشد(سهرابی شگفتی، نادره، 1390). پژوهش ها نشان میدهد که درصد بالای مشکلات رفتاری و تحصیلی در دانش آموزان ابتدايی دارای ناتوانی يادگیری نیازمند طراحی برنامه های آموزشی ومداخله های روانشناختی است که يکی از روشهای مورداستفاده در بهبود اختلالهای رفتاری کودکان، بازی درمانی است. بازیمجموعه حرکتها و فعالیتهای جسمی و ذهنی است که موجب شادی، لذت و ارتباط با ديگران شده و در عین اي نکه وسیله سرگرمی است، جنبه آموزندگی و سازندگی نیز دارد(جعفری، 2015). موسیقی نیز يکی از مهمترين راهبردهايی است که میتواند ارتباط بین 2 نیمکره مغزی را بهبود میبخشد زيرا موسیقی به عنوان يک ابزار منظم دارای وزن و هماهنگی است و وزن و هماهنگی موجود در آن به نظم بیشتر عملکرد مغزی افراد، کـاهش مشکلات ادراکی و بهبود يادگیری آنها منجرمیشود و تاثیراتی سودمند روی يادگیری دارد.
پژوهش ها نشان دادند که اموزش تحریکات شنیداری ریتمیک ملودیک بر افزایش تمرکز دیداری شنیداری کودکان پیش دبستانی اثر مثبت و معنادار داشته(برجعلی، احمد، 1392).
بازی تجربه اصلی کودک برای ادراک جهان پیرامون است و جایگاه وی در جهان را مشخص میکند. مرکزیت تجربه در بازی باعث میشود کودک ضمن نشان دادن خلاقیت، مشکلات و واکنش های خود را نسبت به جهان پیرامونش نشان دهد و این امکان را فراهم میکند که بازی به شکل پویایی از مداخله درمانی تبدیل شود. تعریفی که اکثر متخصصان از ان استفاده میکنند توسط اریکسون (1950) ارائه شده استو او میگوید: بازی عملکرد خود است و به منظور هماهنگ کردن فرایند جسمی و اجتماعی افراد انجام میشود(صمدی سیدعلی1395).
ژان پیاژه روان شناس سوئیسی در مورد قواعد بازی کودکان معتقد است که تحسین امیزترین و عالی ترین قواعد و نظام اجتماعی را میتوان در بازی های کودکان مشاهده کرد.
براساس نظریات پیاژه و ویگوتسکی بازی اصلی ترین عامل رشد شناختی کودک است. همچنین یکی از پاک ترین روش های فکری قابل دسترس برای کودکان میباشد. کودکان در قالب بازی با درک واقعیت ها و کنترل مهارت های شخصی به تعادل دست میابند(انگجی لیلی، عسگری عزیزه، 1390).
اینکه این فعالیت بازی تلقی میشود یا نه، ممکن است به وضعیت ذهنی افرادی که ان را انجام میدهند بستگی داشته باشد. با انکه تعاریف مبهم هستند، بروفن برنر(1979) تلاش کرد تا بازی را تعریف کند، او بازی را اینگونه تعریف کرد، بازی فعالیتی ذاتی و طبیعی است و اغلب به خاطر خودش انجام میشود، تا انکه وسیله ای برای رسیدن به چیز دیگری باشد، یعنی به گونه ای اختیاری و خود انگیخته، و حالتی لذت بخش را دارد.
هرچند برای بروز و رشد رفتارهای بازی گونه کودک سن مشخصی را نمیتوان تعیین کرد با این وجود توالی عمومی و تقریبی از رشد رفتارهای بازی گونه کودک با افزایش توانایی های وی و اضافه شدن سن قابل پیش بینی است.
باید به یاد داشت که این توالی تنها رشد توانمندی های اکتسابی کودک را مورد تایید قرار میدهد و رفتارهای نامتمایز و سطح پایینی ماننده به دهان بردن، انداختن و خم کردن در نظر گرفته نشده اند(صمدی سیدعلی، 1395).

انواع بازی از نظر لیندر:
لیندر(1990) به استفاده از بازی به عنوان وسیله ای برای ارزیابی رشد و تحول کودکان کم سن علاقمند بود، و 6 طبقه بازی را بر حسب انواع فعالیت طبقه بندی کرد، روبین ، فین ، وندنبرگ (1983) بازی را برحسب انواع فعالیت طبقه بندی کردند،
1.بازی اکتشافی:
شامل فعالیت هایی است که تنها برای کسب لذت از تحریک حس های جسمانی حاصل میشود. لیندر(1990) نشان داد اعمال حرکتی تکراری همانند کوبیدن قاشق به میز، پر یا خالی کردن یک ظرف ماسه، بازی اکتشافی هستند. کودکان 4 ساله در مهدکودک ممکن است بیش از نیمی از وقت خود را صرف این نوع بازی کنند(جِی.ای.جانسون، 1998).
2.بازی ارتباطی:
شامل به کار گیری یک شیء یا اسباب بازی به شیوه ای که مورد استفاده قرار میگیرد، است. کودکی که یک ماشین اسباب بازی را روی چرخ هایش هل میدهد یا گوشی یک تلفن اسباب بازی را به گوشش نزدیک میکند، درحال بازی ارتباطی است.
3.بازی سازنده:
این نوع بازی در کودکان نوپا و پیش دبستانی دیده میشود، از اشیاء برای ساختن یا ایجاد یک چیز خاص استفاده میشود، ماننده: هنگامی که یک کودک با کمک تعدادی مکعب دیواری میسازد.
4.بازی نمایشی، نمادین یا وانمودسازی:
پیاژه، 1962زمانی روی میدهد که کودک وانمود میکند فرد یا چیز خاصی است. مثلا وانمود میکند، قهرمان است یا ماننده مادر لباس پوشیده و بازی میکند، یا اینکه ماشین سواری میکند.
کودکان در بازی وانمودسازی نقش ها را امتحان میکنند، با هیجان های ناخوشایند کنار می ایند،
دیدگاه های اشخاص دیگر را درک میکنند و از دنیای اجتماعی تصویری ذهنی میسازند، مهارت های حل مساله و زبانی به دست می اورند و لذت خلاقیت را تجربه میکنند. ان ها با درست کردن بلیط خیالی برای سوار شذن به قطار خیالی یا خواندن تابلو علائم معاینه چشم در مطب دکتر، سواداموزی مقدماتی خود را تقویت میکنند(کریستی ، 1998)

5.بازی همراه با قاعده و قانون:
نمایانگر توانایی پذیرفتن روش ها و محدودیت ها است.کودکان ممکن است خودشان قواعد را بسازند یا از قوانین قبلا ساخته شده تبعیت کنند.
6.بازی های جنگی:
میتوان از طریق فعالیت های شدید بدنی و ایجاد سروصدا تشخیص داد که اغلب اجتماعی و گروهی است. کشتی گرفتن بازی گونه از این نوع است(محمداسماعیل اله، 1389).
سیر تحول در بازی کودک:
مرحله اول: بازی های حسی-حرکتی
این بازی با دوره حسی-حرکتی رشد هوش مطابقت دارد و با بازی های تمرینی یا بازی های کنشی مشخص میشود. بازی های تمرینی به صورت تمرین مهارت های پیچیده و تا بزرگسالی هم ادامه دارد و به کودکی ختم نمیشود. در این مرحله فعالیت های حسی-حرکتی و بازی کودکان به دو بخش تقسیم میشود: 1. حرکات خود به خود در فضا؛ مثل حرکات غیرارادی اعضا بدن، تولیدات اصوات در نوزاد، تمرین خزیدن و راه رفتن، تمرین های ورزشی برنامه ریزی شده. 2. حرکات پاسخ به تاثیرات محیط؛ مثل گرفتن، زدن، روی هم چیدن.
مرحله دوم: بازی های نمادین، تخیلی یا تقلیدی
این نوع بازی در سنین 18 ماهگی تا 8 سالگی بیشتراز همیشه دیده میشود. این بازی های نمادین با تجسم و کنش نمادین همراه است. برای مثال: کودک شیئ را که با ان عمل خاصی را انجام میدادجایگزین شیئ دیگر میکند
مرحله سوم: بازی های قاعده دار
بازی قاعده دار میتواند جنبه نمادین و تمرینی داشته باشد. هنگامی که کودک فردی را در نماد سازی خویش شریک میکند بازی قاعده دار به وجود می اید.بازی قاعده دار مقرراتی را دارد که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.کودک این نوع بازی را از بزرگسالان یا کودکان دیگر یاد میگیرد. بازی قاعده دار یک فعاالیت گروهی است که رفتار هر بازیکن از پیش تعیین شده است و کودک باید خود را با مقررات بازی وفق دهد (انگجی لیلی، 1389).

تنظیم کننده : الهام خلوصی، دانشجو دکتری روانشناسی عمومی

Rate this post